Autoconverted from "26.srt"

.

(قسمت 26)

 

!چه ؟! پادشاه غش كرده است ؟

 

بله

 

او شب گذشته خوب بود

 

اما او از تب شب پيش از حال رفته است ؟

 

بله

 

بانوي من ، شما بايد سريعا
برويد و بفهميد چه شده است

 

باشد ، مي روم

 

برويم

 

چه اتفاقي براي او افتاده است ؟

 

شما نگفتيد كه او بعد از سفر
نيرويش را دوباره بدست مي آورد ؟

 

دكتر ، چرا چيزي نمي گوييد ؟

 

... سخت است بگوييم اين از كجا ناشي شده است

 

پادشاه بيهوش است ، و شما نمي دانيد

 

به عنوان يك پزشك ، علتش چه بوده است ؟

 

...اينجا چه اتفاقي افتاده است ؟ چطور پادشاه كه

 

!تازه از سفر برگشته با تب بالا از هوش رفته است؟

 

...من فكر كردم حال او بدتر مي شود

 

چون مدت طولاني بيمار بودند پس من
از داروهاي نيروبخش استفاده كردم

 

!پس چرا چنين چيزي اتفاق افتاد؟

 

شما مطمئن هستيد تشخيص شما درست بوده است ؟

 

من مطمئن هستم ، حتي اين
پزشك همين تشخيص را داده است

 

بله ، آقا

 

! در هر حال ، علتش را سريعا پيدا كنيد
... اگر زود آن را نفهميد

 

و او بهبود نيابد شما بايد از زندگي تان منصرف شويد

 

! فهميديد؟

 

بله ، آقا

 

آقا ، شما درباره وضعيت قبلي او مطمئن هستيد؟

 

!شما مي گوييد تشخيص من اشتباه بوده است ؟

 

نه ، فقط حتي بعد از اين كه
او شروع به خوردن داروها كرد

 

او هنوز اسهال داشت و تب او بدتر شد

 

شما مي گوييد ممكن است پادشاه بيماري ديگري دارد؟

 

... اگر اين نيست ، پس

 

امكان ندارد
... شما ليست علائم را ديديد

 

چطور مي شود دكتري آن را چيز
ديگري تشخيص دهد ؟

 

ممكن است در تجويز دارو مشكلي باشد ؟

 

پزشك آن را تجويز كرده است
و من خودم آن را تهيه كردم

 

مشكلي در تجويز و دارو نيست

 

پس چطور...؟

 

منظورتان چيه ، چطور؟

 

شما مي گوييد پزشك نسخه نادرستي داده است ؟

 

... نه ، منظورم اين نيست كه

 

علائم او دقيقا به خاطر سرماخوردگي بود

 

پس ما به او بهترين دارو را داديم

 

پس در تجويز و دارو مشكلي وجود ندارد

 

در هر حال ، تب او پايين مي آيد پس بگذاريد صبر كنيم و ببينيم

 

دارو ها را قطع كنيد

 

پس ؟

 

ما بايد او را دوباره معاينه كنيم

 

شما درباره چيزي نگرانيد؟

 

شما چطور ؟

 

حتي اگر او براي مدت طولاني ناراحتي پوستي داشته است

 

حقيقت اين است كه او براي مدت طولاني سرماخوردگي داشته است

 

من موافقم ...سلامتي او به شدت بدتر شده است

 

... به خاطر بيماري پوستي
مثل زخم هاي درون دهانش

 

... اين بيماري نادري است

 

به كتابخانه برو و ببين كه بيماري ديگري مثل اين وجود دارد

 

حتما ، من اين كار را خواهم كرد
اما اگر تشخيص ما نادرست بود

 

اول آن را چك كنيد

 

! پادشاه غش كرده است ؟

 

همه در قصر به اين خاطر آشفته اند

 

پس به خانه برگريد وآقاي اوه را بعدا ملاقات كنيد

 

حتما . اما پزشك سلطنتي گفت او هيچ مشكلي نداشت

 

پس چطور امكان دارد؟

 

به همين خاطر آنجا اين همه هياهو است

 

هانگ ، شما مطمئن هستيد؟

 

بله ، بانوي من . نه فقط آشپزخانه
بلكه همه قصر در هياهو است

 

بانوي من

 

بانوي من

 

من حالا مي روم

 

! هانگ

 

بله ، بانوي من

 

يك دقيقه اينجا منتظر بمان . شما بايد
سريعا براي من اين نامه را تحويل بدهيد

 

حتما

 

من شنيدم هر چند پادشاه غش كرده است
دكترها گفتند هيچ مشكلي وجود ندارد

 

من فكر نمي كردم خدايان آن را به ما برگردانند

 

تكرار واقعه سوپ اردك پرنس؟

 

...اگر يانگوم علت آن را نفهميده بود

 

آشپز بي گناه مي مرد

 

اين شانسي است كه خدايان به طرف ما برگرداندند

 

پس شما مي خواهيد ما چه غذايي آماده كنيم ؟

 

او هنوز بيهوش است پس نمي تواند هنوز غذاهاي عادي بخورد

 

پزشك نگفته كه او به هوش مي آيد

 

به محضي كه تبش پايين بيايد ؟

 

بله ، او به زودي بيدار مي شود

 

پس ما بايد چه كنيم ؟

 

بعد از اين كه او به هوش آمد ، پزشك
دوباره وضعيت او را تشخيص مي دهد

 

و پس او نوع غذايي كه مي خورد را انتخاب مي كند

 

پس ما بايد اندكي صبر كنيم ؟

 

من فكر مي كنم حالا اين تنها راه است

 

... اوه ، پزشكان چقدر

 

او را اين طور رنج داده اند؟

 

بله . و آنها هم مسافرت به
چشمه آب گرم را پيشنهاد داده اند

 

حالا چطور ما مي توانيم به پزشكان اعتماد كنيم ؟

 

شما اينجا چه مي كنيد ؟
من حالا وقت ندارم

 

مي دانم ... اما لطفا بگذاريد يك دقيقه با شما صحبت كنم

 

من در راه همه چيز را از آقاي پارك شنيدم

 

من شنيدم كه شما از داروي مخصوصي براي درمان
سرماخوردگي استفاده كرديد و اين اتفاق افتاد

 

بعد از سفر به چشمه آب گرم
پس پزشكان در دردسر بزرگي افتادند

 

شما مي خواهيد چه بگوييد؟

 

من فقط مي خواهم به شما كمك كنم ، آقا

 

بهترين پزشك چوسان نمي تواند تشخيص اشتباه دهد

 

مشكل به وضوح در مورد تجويز يا دارو نيست

 

آن به خاطر مسائل ديگري اتفاق افتاده است

 

مسائل ديگر ؟

 

پادشاه احتمالا فقط دارو نخورده است

 

او دارو خورده و همچنين دو وعده غذايي در يك روز

 

پزشك مطمئنا پادشاه را اين بار درمان مي كند

 

اما اگر ما علت غش كردن پادشاه را پيدا نكنيم

 

پس پزشك يا شما مستقيما مسئول خواهيد بود

 

پس به من همه چيز را بگو
من مراقب بقيه خواهم بود

 

ملكه هيچ غذايي نمي خواهد اما او
به درست كردن حليم ادامه مي دهد

 

چه كار ديگري او مي تواند بكند ؟
او بايد آن را سرو كند

 

پس ما هم بايد عجله كنيم ؟

 

!البته !شما مي دانيد چه اتفاقي براي پادشاه افتاده است

 

... من فقط مي دانم كه

 

چيه ؟

 

شما بايد با ما بياييد

 

چيه ؟

 

شما مي فهميد

 

برويم

 

او را همراهي كنيد

 

... بانوي من

 

احتمالا مشكلي نيست ، پس نگران نباشيد

 

من بر مي گردم ، پس بانو مين ، مطمئن
شويد كه غذا براي ملكه سرو مي شود

 

حتما

 

به نظر مي آيد او متهم شده است

 

نه ، چون سلامتي پادشاه بدتر شده است

 

اين اتفاقات اينجا مي افتد

 

واقعا ؟

 

بله

 

...پزشك خانه تابستاني او را پيشنهاد داده است

 

پس چرا شما آن مكان را پيشنهاد داديد؟

 

دقيقا ، آن زادگاه من است و من مي شناختمش

 

... چشمه هاي آب گرم آنجا خوب است ، پس

 

زادگاه شما ؟

 

او سرما خورده بود و او بيماري ديگري
كه به خاطر تب بوجود آمده باشد نداشت

 

پس پزشكان غذايي كه او خورده است را بررسي كردند

 

غذا ؟ همه غذاها تحت نظارت

 

پزشك تهيه شدند

 

حتي اگر او ان را بررسي كند
... او مي تواند همه اجزاء

 

و مواد اوليه را بشناسد؟

 

ما از هيچ موادي كه پزشكان ندانند استفاده نكرديم

 

من مي توانم همين حالا به شما اجزاء و مواد
اوليه اي كه استفاده شده است را نشان بدهم

 

اين ليست مركز غذا است

 

آنها همه مواد اوليه به جز اردك ها را دريافت كرده اند

 

دليلش چه بود ؟

 

همانطور كه من قبلا گفتم من مي دانستم كه آن اردك ها

 

بهتر از اردك هاي مركز غذا هستند

 

پس آن مكان را پيشنهاد داديد چون محل تولدتان بود

 

و از اردك هاي محلي استفاده كرديد چون محل تولدتان بود ؟

 

بله

 

فقط اردك هاي محلي استفاده شدند؟

 

نه ، ما به آساني سبزيجات و مواد اوليه
ديگر را كه زود خراب مي شوند خريديم

 

...بانوي سرپرست ، مطمئن شويد كه بانو هن در

 

اتاق نظارت خانه بانوي دربار بمانند و البته

 

بانو هن در طول اين مدت اجازه ندارد به آشپزخانه برود

 

حتما

 

شما ، با بانوان آشپزخانه به آنجا برگرديد و بررسي كنيد

 

بله ، آقا

 

چنين چيزي هرگز اتفاق افتاده بود ؟

 

بله ، وقتي من يك بانوي آينده دربار بودم همه بانوان كارگر

 

تا بانوان دربار را فراخوانده بودند و ما
بايد به خاطر سرزنش هارنج مي كشيديم

 

حتي بانوان كارگر ؟

 

خدا را شكر . من خوشحالم كه آنجا نبودم

 

احتمالا پادشاه آن كار را نمي كند

 

... حاكم قبل هميشه مشكوك بوده

 

كه غذاي او سمي است

 

بانو هن بر نمي گردد؟

 

شما بانو سو يانگوم هستيد ، نيستيد؟

 

بله ، و ...؟

 

براي رفتن آماده شويد

 

ببخشيد؟

 

همانطور كه گفتيد انجام شد

 

خوب . شما مي توانيد قارچ را
از شخصي به نام مين دال بگيريد

 

آن يك نوع قارچ سمي مخصوصي است كه
توسط قاشق نقره اي تشخيص داده نمي شود

 

... جلوي همه ، او مي گويد كه بانو هن

 

كه هم محلي اوست از او خواسته كه اين قارچ را به يانگوم بدهد

 

و شما فقط بايد زمان رفتن از آن مكان به او دهيد

 

پس هيچ كسي نمي تواند از او سوالي بكند
و مهم نيست آنها چه تلاشي مي كنند

 

بانو هن و يانگوم نمي توانند هيچ كاري در اين باره انجام بدهند

 

باشد

 

چرا شخصا به چنين مكان پستي آمديد ؟

 

... درون قصر

 

من شنيدم كه پادشاه غش كرده است

 

بانو هن در اتاق بازرسي بانوان زنداني شده است ، درسته ؟

 

بله ، به همين خاطر شما بايد مراقب آشپزخانه باشيد

 

شما مي توانيد بانوي اول بشويد اگر اتفاقي براي بانو هن بيافتد

 

چه ؟

 

آشپزخانه را به بانوي آشپزخانه پرنس بسپاريد

 

و فقط طناب هايي كه بانو هن من را با آنها بسته را باز كنيد

 

شما درباره چه صحبت مي كنيد؟

 

من نمي توانم جايي بروم چون بانوي اول
من را در اينجا زنداني كرده است

 

پس لطفا به من مجوز بدهيد كه بروم بيرون تا هواي تازه بخورم

 

در چنين وقتي هواي تازه ؟

 

بهتر نيست مشكلات بيشتري براي بانو هن به وجود بياييد

 

به جاي اين كه صبر كنيم كه ببينيم براي او چه اتفاقي مي افتد؟

 

!شما داريد چه مي گوييد؟

 

يانگوم براي بررسي با پزشكان رفته است

 

و بانو هن آنجا نيست پس آشپزخانه آشفته است

 

! او به خاطر غذا غش نكرده است
! نه وقتي بانو هن آنجا است

 

! آسمانها و زمين اين را مي دانند
! اين نمي تواند باشد

 

... مي فهمم

 

!اگر اين دسيسه نيست ، آن هست

 

منظورتان چيه ، آن ؟

 

شما مي دانيد من داروهاي سوپ اردك را براي پرنس درست كردم

 

!مطمئنا همين است و چيز ديگري نمي تواند باشد

 

فقط به اين خاطر كه يانگوم وقتي من در
... مقر پليس بازداشت بودم من را نجات داد

 

من مي خواهم بانو هن و يانگوم را اين بار نجات بدهم

 

برويم

 

ها ؟ كجا ؟

 

!ما بايد بفهميم چه مواد اوليه اي براي تهيه غذا به كا رفته است

 

حتما

 

بانوي من ، شما مواد اوليه مصرفي را مي شناسيد، نمي شناسيد؟

 

...جنسه ، خرما ، كرنگ ، زنجبيل ، سير و پياز سبز

 

چه چيز ديگري مصرف شد؟

 

... ليست اينجا است ، اما

 

... لطفا بگذار من اين را ببينم . لطفا

 

بگذار او ببينمتش ، بانوي من

 

...من مي توانم بگذارم او آن را ببينم . اينجا

 

چه شده ؟ چه شده ؟

 

خيلي داغ است . من دهانم را سوزاندم
چطور اين قدر داغ است ؟

 

چه كسي مي خواهد همه اين اردك ها را بخورد؟
و شما چقدر بابت اينها پول داديد؟

 

مشكل اينجا پول نيست مقدار باقي مانده غذا مهم نيست

 

حتما پول و باقي مانده غذا مهم است

 

شما مي دانيد يانگوم وقتي من بازداشت
بودم براي من چه كرده است؟

 

...آن

 

او چشايي اش را به خاطر من از دست داده است

 

كسي از او نخواست اين كار را بكند

 

!چرا شما فقط به خاطر چند تا اردك اين همه خساست مي كنيد؟

 

و اين يانگوم نيست كه اين بار دستگير
شده ، بلكه اين بار بانو هن است

 

چطور يانگوم بدون بانو هن مي تواند
!در مقر او باشد؟ به اين مورد فكر كن

 

آن ...در هر حال ، شما مي دانيد كه
چنين مواردي وقتي اتفاق مي افتد كه

 

... پادشاه بيماري اي دارد
اين احتمالا يكي از آنها است

 

من نمي دانم ...من مي خواهم بفهمم چطور پادشاه را درمان كنم

 

و بانو هن و يانگوم را نجات بدهم

 

شما داريد چه مي گوييد؟

 

آقا

 

شما داشتيد مي گفتيد

 

احتمالا شما نميدانيد حالا در قصر دارد چه اتفاقي مي افتد

 

لطفا با جزئيات به من بگو چه شده است؟

 

... من جزئيات را به شما مي گويم
... مراكز غذا

 

آنها گفتند پادشاه بعد از خوردن غذاي بانو هن غش كرده است

 

!چه ؟

 

... من دارم تلاش مي كنم علتش را پيدا كنم
... حتي با سوزاندن زبانم

 

به قصر برو و بفهم چه شده است

 

بله ، آقا

 

و اين را به سرپرست گارد سلطنتي تحويل بده

 

بله ، آقا

 

خودتان يك نگاهي به آنها بكنيد
! آن امكان ندارد

 

از همه مردم شهر بپرسيد

 

!هيچ كس بعد از خوردن اردك هاي من بيمار نشده است

 

بله ، كيفيت اردك هاي اينجا از مناطق ديگر بهتر بود

 

بله . من شنيدم كه يك پيرمرد 60 ساله بعد از
خوردن اين اردك ها يك پسر به دنيا آورده است

 

من هرگز چنين چيزي را قبلا نشنيده بودم

 

باشد

 

آقا!آقا! لطفا بياييد اينجا

 

چيه ؟

 

نگاه كنيد . من كنجكاو بودم كه آنها چه هستند و

 

من فهميدم كه او اين سم را به عنوان غذا به اردك ها مي داده است

 

اين خوشكيده چشمه آب گرم است

 

شما در آب چه مي ريزيد؟

 

در آن مي ريزم ؟چشمه اآب گرم اينجا طبيعتا اين طوري است

 

چه نوع چيزهايي در آب اين منطقه رايج است

 

اردك ها هميشه اين آب را مي خورند ؟

 

البته

 

اين سم ؟

 

چه ؟

 

چه ؟پس ما حتي نياز نداريم به چنين نقشه اي فكر كنيم؟

 

درست

 

باشد ، شما حالا مي توانيد برويد و استراحت كنيد

 

بله ، آقا

 

چيه ؟

 

خدايان در كاملترين راه به ما كمك مي كنند

 

چيه ؟

 

چه ؟!چنين سمي پيدا شده بوده است ؟

 

!اوه ، نه ، بانو هن نمي تواند چنين كاري را كرده باشد

 

اگر اين حقيقت داشته باشد چه اتفاقي براي او مي افتد؟

 

چطور او مي تواند چنين اشتباهي كرده باشد؟

 

حالا چه ؟

 

چه اتفاق مي افتد ، بانوي من ؟

 

... اگر آن حقيقت باشد

 

!گوگرد؟ !گوگرد ؟

 

گوگرد خيلي سمي است

 

بانو هن اين را مي دانسته و باز هم اين
!را براي پادشاه آماده كرده است؟

 

من نمي دانستم

 

شما نمي دانستيد؟ شما اردك هايي كه سم خوردن را تهيه كرديد

 

!و اين را حاشا مي كنيد؟

 

اما همه اردك ها اين را خوردند و مشكلي ندارند

 

اگر چه اين زادگاه شما است شما هميشه در قصر بوديد

 

چطور شما به اين خوبي مي دانيد؟

 

و اگر چه ممكن است اردك ها آن را دفع كرده باشند

 

سم باز هم سم است

 

هر دارويي اثر كاملا متفاوتي از شخصي به شخص ديگر دارد

 

اگر اين آن نوع سم است ، آن نبايد مشخص مي شد؟

 

نه . سم وقتي مشخص مي شود كه با نقره تماس داشته باشد

 

اما سم در گوشت ممكن است مشخص نشود

 

گوگرد خيلي سمي است
...پس شخص بايد

 

... آن را 15 بار با زنجبيل در آب گلي بجوشاند

 

براي اين كه زهرابه اش گرفته شود

 

...و چنين گوگرد غير سمي اي شناخته شده كه

 

براي بيماري پوستي او خوب است
اما آنها از آن استفاده نكردند

 

چون ممكنه براي پادشاه هنوز هم مضر باشد

 

اما اردك هايي كه سم خوردند؟
چطور اين را توجيح مي كنيد؟

 

نيازي به مكالمه بيشتر نيست مجرم را حالا به پليس تحويل دهيد

 

بانوي من

 

يانگوم ، آنها واقعا به اردك ها گوگرد خورانده اند؟

 

بله

 

ما بايد چه كنيم ؟ اگرچه شما در اين باره نمي دانيد

 

اگر پادشاه به اين خاطر غش كرده است...؟

 

با دقت در آنها نگاه كن
... اين اردك ها

 

به عنوان بهترين اردك ها براي پادشاه شناخته شدند

 

... حتما

 

...آنها اينها را از دست نمي دهند اگر حتي شخصي

 

بعد از خوردن اينها بيمار شود
پس با دقت به آنها نگاه كنيد

 

حتما ، بانوي من . من مي فهمم من حتما مي فهمم

 

!چه ؟ او رفت ؟

 

آقاي جانگ واقعا رفته است؟
كجا ؟ او كجا رفته است؟

 

چطور من بايد بدانم ؟

 

...او فرمان گرفته بود به خانه پزشكان برگردد

 

اما او گفت موقع برگشتنش نيست

 

پس او وسائلش را بست و آن روز رفت

 

او هبچ جوري به ما گوش نمي كرد هر
قدر ما تلاش كرديم مانع او بشويم

 

ما بايد چه مي كرديم؟

 

چيه ؟ ما مي توانيم به نوعي كمك كنيم؟

 

هيچ كس ديگري با خوردن انها بيمار نشده است

 

دلايل ديگري دارد

 

البته ... آنها بهترين نوع هستند

 

...من در قصر گرفتار شده بودم و

 

بانواني كه به چشمه آب گرم رفته بودند دستور داشتند داخل بمانند

 

پس من نمي توانستم به آنجا بروم

 

باشد ، حتما . من آقاي مين را
مي بينم و مي فهمم چه شده است

 

بله ، لطفا ... شما و آقاي من تنها
كساني هستيد كه من به آنها اعتماد مي كنم

 

! من او و يك دكتر را مي بينم تا دليل حتمي آن را بفهميم

 

شما بايد عجله كنيد ... لطفا

 

يانگوم وقتي داشت از من اين را مي خواست
خيلي ناراحت به نظر مي آمد

 

باشد

 

پس من بايد براي رفتن اماده شوم ؟

 

ما بايد سريع عمل كنيم
ما بايد يك دكتر را ببينيم . عجله كنيد

 

ممنونم ، آقا. من هرگز انسان قابل اعتمادي مثل شما نديده ام

 

اگر حقيقت داشته باشد ، اردك ها باعث بيهوشي پادشاه شده اند

 

و نه پزشكان

 

خواه او اين را مي دانسته يا نه، او نمي تواند از اين حقيقت فرار كند

 

و او اردك ها را بعد از پيشنهاد آن مكان آنجا خريد

 

و يانگوم دقيقا اردك ها را خريد

 

حتما ، اين موضوع مشكوكي است

 

در اين حال ، ما مي توانيم از دست بانو هن و يانگوم خلاص شويم

 

سرپرست خواجه ها و بانو هن اين قدر پيش مي روند؟

 

شما بايد تلاش كنيد آقاي اوه كيوم هو را متقاعد كنيد

 

من شنيدم پادشاه براي شنيدن چنين گزارشاتي تامل مي كند چون

 

او تهمت هاي اشتباه زيادي شنيده بوده است

 

بله ، من هم در اين باره شنيدم

 

...و چون آن زمان در بين ادباي مجازات شده بود

 

...اما ما نمي توانيم همه داستان را به او بگوييم

 

آقا ، چه اتفاقي براي بانو هن مي افتد؟

 

چرا ؟ شما نگرانيد كه ممكن است بانو هن آزاد شود؟

 

چطور در مورد يك مجرم چنين اتفاقي مي افتد؟

 

... درست است

 

پس ...؟

 

من مي خواهم فردا تقاضاي بازجويي كنم

 

بازجويي ؟

 

وقتي بازجويي آغاز شود ،
... شما به چيزي كه مي خواهيد مي رسيد

 

و من هم از دست سردردم خلاص مي شوم

 

يك سردرد؟

 

... درباره جانگ آم است كه تبعيد شده است

 

به خاطر آخرين پاكسازي

 

من او را تبعيد كردم ، اما هنوز بايد از او مراقبت كنم

 

من فكر مي كنم فرصت خوبي است كه مطمئن شوم

 

پزشكان گفتند كه وقتي تب پايين بيايد ، پادشاه خوب مي شود

 

من از اين فرصت استفاده مي كنم
براي اين كه از ملكه مادر بخواهم

 

كه مقام بازجويي را به من بدهد ، پس شما مي توانيد

 

بله ، آقا، شروع كنيد و به ما فرمان بدهيد

 

...سخت است كه بگوييم آن بانوي آشپزخانه

 

در ارتباط با جانگ آم بوده است

 

پس شما يك كسي را پيدا كنيد كه با جانگ آم در ارتباط باشد

 

...افراد زيادي بين كارگران جوان هستند

 

پس آن قدر ها سخت نيست

 

بله ، آقا

 

برو

 

اردك هاي او در شهر ما بهترين نوع است

 

مردم از شهرهاي دور براي خريدن از او مي آيند

 

! اين درسته ؟ آقا

 

آخرين بار ، پزشكان آمدن كه بگويند
من به آنها گوگرد مي خوراندم

 

در هر حال ، آنها كه اردك هاي من
را خوردند كاملا حالشان خوب است

 

پس من نمي دانم چه اشكالي در آن است

 

شما مطمئن هستيد كه مشكلي نبوده است؟

 

مردم اينجا مي گويند اردك ها به عنوان داروي نهايي

 

براي مدت طولاني ، زندگي سالم هستند

 

! اين درست است

 

شما مي توانيد چيزي به من بگوييد؟

 

اردك ها گوگرد خوردند

 

پس چرا آنها نمي ميرند؟

 

من نمي دانم . اردك ها به تصفيه گر
سم و بازگرداننده انرژي مشهورند

 

علاوه بر اين آنها براي اثرات مسموميت زدايي هم معروفند

 

پس شما مي گوييد كه اردك ها مي توانند
همه گوگردي كه خوردند را دفع كنند؟

 

من مطمئن نيستم ، اما اگر اردك ها سم زدايي مي كنند

 

... گوگرد درون بدن ها

 

پس ؟

 

پس داروي بهتري براي بازگرداندن انرژي وجود ندارد

 

چه ؟

 

گوگرد براي بازگرداندن انرژي خوب است
... اما چون

 

سم زدايي آن سخت است
مردم معمولا از آن استفاده نمي كنند

 

اما اگر از آن سم زدايي كنند
... پس اردك ها

 

بهترين دارو براي مدت طولاني و زندگي سالم هستند

 

پس نبايد مشكلي در خوردن اين اردك ها وجود داشته باشد؟

 

!مشكل ؟ تنها مشكل تراوش انرژي است

 

!آقا ، بانو هن و يانگوم حالا نجات پيدا مي كنند

 

! بايستيد

 

چه كسي اينجا مسئول فروش اردك هاي است؟

 

منم

 

همين حالا او را دستگير كنيد

 

! بله ، آقا

 

!من را دستگير كنيد؟

 

چيه ؟ من لت ژنرال از گارد سلطنتي هستم

 

من دستور گرفته ام او را براي توءطئه دستگير كنم

 

توءطئه ؟

 

بله ، ما بايد او را دستگير كنيم و
از او بازجويي كنيم ، پس بريد كنار

 

! او را بياوريد

 

! توءطئه ؟! اين نمي تواند باشد

 

اگر آن مالك مرتكب خيانت شده است
بانو هن و يانگوم چه ؟

 

من فكر مي كنم ما بايد سريعا به قصر برويم

 

! عجله كنيد

 

او آزاد خواهد شد ، درسته ؟

 

... البته ، او

 

... آقا ، لطفا ... من به شما اعتماد دارم

 

سو يانگوم
!مرتكب توءطئه ، بيا جلو

 

توءطئه ؟ منظورتان چيست ؟

 

جرم هاي شما در اداره پليس فاش خواهد شد

 

! او را دستگير كنيد

 

اوه ، نه ! او كسي نيست كه هميشه
چنين كارهايي را انجام مي دهد

 

! او را بياوريد

 

! بله ، آقا

 

! يانگوم ! يونگ سن

 

! او آن نيست ! او اين كار را نكرده است

 

او گفت تو...توءطئه ؟

 

"بله ، من مطمئنم او گفت " توءطئه

 

! بانوي من ! بانوي من

 

يانگوم

 

بانوي من ، شما خوبيد؟

 

يانگوم ، چرا تو اينجايي

 

... بانوي من

 

! ساكت

 

او كسي است كه اردك ها را خريد ؟

 

بله

 

شما گفتيد بانو هن را مي شناسيد ، درسته ؟

 

او گه گاه براي خريدن اردك ها مي آمد

 

و چون او از شهر ما بانوي دربار شد ، همه او را مي شناسند

 

اما شما نمي دانستيد كه اين اردك ها گوگرد خوردند؟

 

... پس شما پادشاه را به آنجا برديد

 

شما اردك ها نمي شناختيد ، پس آنها را به پادشاه پيشنهاد داديد؟

 

او كيست ؟

 

!چه كسي دستور داد اين كاررا بكنيد؟

 

! اوه نه ، هيچ كس
... اين جرم بزرگي است كه

 

چني غذايي كه بدون اين كه درباره اش بدانيد آماده كنيد
اما كسي اين دستور را نداده بود ؟ هرگز

 

!چقدر گستاخ ! تا دهانش را باز نكرده به او رحم نكنيد

 

! بله ، آقا

 

! او را شكنجه كنيد

 

! بانوي من ! بانوي من

 

چرا شما اينجا ظاهر شديد؟

 

همه فكر مي كنند شما در يك منطقه دور هستيد

 

من شنيدم اينجا يك مورد اورژانسي هست

 

چيه ؟

 

من شنيدم آنها بانوان دربار را به خيانت متهم كردند

 

بازپرسي از قبل شروع شده است

 

... واضح است كه خيانت توسط پزشكان صورت گرفته

 

اردك ها گوگرد را دفع مي كنند
و اردك ها براي آن مشهورند

 

شما مطمئن هستيد؟

 

پزشكان سلطنتي اين را مي دانند و هيچ بررسي اي

 

از مردمي كه قبلا آن را خوردند صورت نگرفته بوده است

 

اين يك توطئه مربوط به بانوي آشپزخانه از
طرف پانسول چويي و آقاي اوه كيوم هو است

 

آن بانوان آشپزخانه به آخرين عمليات شما مربوطند ؟

 

بله ، هستند

 

بگذاريد به باطن آن دست بيابيم

 

آنها از بار آخر ضربه خوردند به اين خاطر اين كار را كردند

 

يا آنها مي توانند بعد چيزهاي بزرگتري پيش آورند

 

چيزهاي بزرگتر؟

 

جانگ آم ... آنها هميشه از او بيزار بودند

 

شما چقدر در تحقيقاتتان پيش رفتيد؟

 

نه خيلي زياد . ما هيچ مدرك قطعي اي نداريم

 

من نمي توانم فقط بنشينم و تماشا كنم

 

از اين مورد دور بمان

 

! آقا

 

گوش كن ! اگر يك اشتباه بكني
... شما و ديگر صاحب منصبان جوانتر

 

و دانشكده سانگ كيوم مي تواند دوباره نابود شوند

 

آنها نمي توانند درباره من كاري انجام بدهند
چون من از امنيت پادشاه حفاظت مي كنم

 

من بايد كاري بكنم

 

آقا

 

عجله كنيد و به بيرون قصر برويد

 

او خوب مي شود؟

 

پادزهر گوگرد اصلا موثر نيست

 

پس ؟

 

من نمي دانستم آن چيست . ما آن
داروي مخصوص را قطع كرديم

 

و فقط به او داروي تب بر داديم و آن بيشتر موثر است

 

شما نبايد اين را به كسي بگوييد

 

آن قبلا خارج از كنترل ما بوده است

 

ما فقط بايد كاري كه آقاي اوه كيوم هو مي خواهد را انجام بدهيم

 

حتما . اما بيماري پادشاه به درستي قابل تشخيص نيست

 

دردسر بزرگي است

 

دقيقا بيماري است كه ما درباره آن نمي دانيم

 

ما درباره چه چيز ديگري اين قدر كم مي دانيم؟

 

پس ما بايد بعد از اين چه كنيم؟

 

... ما بايد درباره آن بفهميم
ما درباره آن مي فهميم

 

پزشكان سلطنتي ، شما اينجاييد؟
من سرپرست گارد سلطنتي هستم

 

بله ، آقا

 

چرا اينجا آمديد؟

 

طبق آن چه من فهميدم
... گوگرد خيلي سمي است

 

اما اردك ها به خاطر اثرات سم زدايي شان مشهورند ، ها ؟

 

پس حتي اگر آنها گوگرد بخورند
... چون آن سمزدايي مي كند

 

براي مردمي كه آن را مي خوردند بي ضرر است

 

همه مردم در آن شهر حالشان خوب است

 

آقا ، شما مي گوييد كه ما دروغ مي گوييم ؟

 

پس همه مردم ديگر خوبند درحالي كه

 

پادشاه تب بالا دارد؟

 

آقا ، دارو درهمه مردم اثر مشابهي ندارد

 

... پادشاه پادزهر گوگرد خوده است

 

و او حالا رو به بهبودي است

 

من نمي دانم چه شما شنيده ايد اما ما مسئول سلامت پادشاه هستيم

 

... اگر شما نمي توانيد به ما اعتماد كنيد

 

شما مراقب سلامتي او باشيد و من مسئول امنيت او مي شوم

 

! من وظيفه دارم كه علت آن را پيدا كنم

 

...من مي خواهم تقاضاي يك بازرسي كامل را بدهم

 

پس بياييد و دوباره بگرديد

 

من دوباره مي پرسم . چه كسي اين دستور را داده است؟

 

! بايستيد

 

شما داريد چه كار مي كنيد؟

 

! اين فرمان نخست وزير است
! بازجويي را متوقف كنيد

 

ما فهميديم كه اردك ها كاملا بي ضرر هستند

 

گارد سلطنتي هم چنين كاري را انجام مي دهد؟

 

اين به امنيت پادشاه هم مربوط است
اين وظيفه گارد سلطنتي است

 

ما به پزشكان گفته ايم و آنها جواب شفافي نداده اند

 

لطفا تا علت شفافي بدست نيامده اين بازجويي را متوقف كنيد

 

ما بايد چه كنيم ؟ سرپرست گارد سلطنتي آمد و ما را سرزنش كرد

 

اين چيه ؟

 

او گفت اردك ها بي ضرر هستند

 

اين حقيقت دارد؟

 

... پس احتمالا

 

هيچ مشكلي در اردك هايي كه گوگرد خوردند نيست؟

 

من حتي يك راهي هم براي اين كه در اين باره بيشتر بدانم نداشتم

 

اما مي ببينيد كه چطور پادزهر گوگرد سلامتي او را بهبود نمي دهد

 

من فكر نمي كنم به خاطر اردك ها باشد

 

چه كس ديگري در اين باره مي داند ؟

 

هنوز كسي در اين باره نمي داند

 

انها بازرسي را متوقف كردند

 

!چه ؟

 

سرپرست گارد سلطنتي اين كار را كرد

 

اما فكر مي كنم او است

 

او را ؟

 

من فكر مي كنم مين جانگ هو را ديدم

 

مين جانگ هو ؟

 

... لت ژنرال

 

او در هان يانگ نيست

 

نه ، تلاش كن دوباره پيداش كنيد
!آن زمان كوتاهي بود ، اما او كاملا مشخص بود

 

مين جانگ هو در هان يانگ است
همه افراد را براي پيدا كردن او بگير

 

او كجا است و دارد چه كار مي كنيد

 

بله ، آقا

 

بانوي من ، چه شده است ؟

 

... من مطمئن نيستم
من خودم در اين باره جدي هستم

 

آقاي اوه به نظر مي آيد خيلي به اين خاطر اذيت شده است

 

آن احتمالا خبرهاي خوبي براي ما است

 

بله ، من هم همين فكر را مي كنم

 

شما بيشتر از من آسيب ديديد؟
شما خوبيد؟

 

من خوبم ...شما به خاطر من رنج كشيديد
... به خاطر عمل احمقانه من

 

درباره من نگران نباشيد ، بانوي من

 

باشد

 

من به خاطر تقاضاي لت ژنرال مين به شما اجازه مي دهم ، اما

 

چون انها هنوز به توءطئه مربوط اند شما بايد سريع تمامش كنيد

 

باشد ، حتما ، نگران نباشيد

 

آن بالا ممنونم

 

! يانگوم
بانوي من ! شما خوبيد ؟

 

بانوي من ، چطور شما ...؟

 

چون اين يك زندان زنان است
... او به من گفت

 

براي تحويل دادن مقداري غذا بيايم

 

او گفت ؟

 

بله ، او هر كاري كه مي تواند براي آزادي
شما مي كند ، پس شما به زودي آزاد مي شويد

 

اين نامه اي از او است

 

بانوي من ، او فهميده كه اردك ها بي ضرر بودند

 

او نوشت ما نگران نباشيم چون به زودي آزاد مي شويم

 

واقعا ؟

 

و او مي خواست بداند در طول بازرسي
چه سوالاتي پرسيده مي شود

 

او احتمالا درباره مسائلي نگران است

 

بله ، من هم به آن فكر مي كردم

 

او به نظر مي آيد حركات ديگري را انجام مي دهد

 

يانگوم ، شما جوابي را اينجا بنويسيد . عجله كنيد

 

... اين جواهر بدلي
از كجا آن را گير آورديد؟

 

چرا ؟ من آن را به عنوان دستمزد بابت نوشيدني ها گرفتم

 

چه ؟! از كي ؟

 

چرا ؟

 

آن ... آن ...هديه اي است كه پدرم به من داده بود

 

من براي خريد يك قرقاول طلايي بيرون رفته بودم و

 

...وقت مي خواستم مردي را نجات بدهم آن را گم كردم

 

واقعا ؟ آن مال آقاي مين است

 

! پس او دنبال شما بوده است

 

وقتي او اولين بار به خانه من آمد او دنبال صاحب آن مي گشت

 

ما درباره شما به او نگفتيم چون

 

ما مي ترسيديم كه ممكنه اتفاقي براي شما بيافتد

 

و بعد از آن اين موضوع را فراموش كرديم

 

... پس

 

... پس كسي كه من نجات دادم

 

!آقاي مين جانگ هو بود ...حتما او است

 

چه شده ؟ چرا سرپرست گارد سلطنتي ناگهاني سر رسيده است؟

 

آن چيه ؟

 

بانوي من ، لطفا آن قدر كه مي توانيد به بانو هن
و يانگوم كمك كنيد كه سريعا آزاد شوند

 

بله ، لطفا

 

شما چه مي گوييد؟

 

ما شنيديم كه اردك ها مشكلي نداشتند

 

پس چرا هنوز بانوان بي گناه زنداني هستند؟

 

بله ، بانوي من ، من شنيدم كه افراد بي گناه
... خودشان را متهم مي كنند به خاطر

 

شكنجه هاي آنجا ، پس سخته بدانيد
چه اتفاقي مي تواند براي آنها بيافتد

 

پس لطفا كمك كنيد
آنها مي توانند به سرعت آزاه شوند

 

لطفا ، بانوي من ...شما بزرگترين بانوي دربار هستيد

 

! لطفا ، بانوي من

 

! برويد همين حالا به كارتان برسيد
! چطور جرات مي كنيد چنيم دستوري بدهيد؟

 

!اين موضوعي است كه به امنيت پادشاه مربوط مي شود

 

!كسي نمي تواند درخواستي بكند كه من را شامل بشود

 

...و حتي موضوع اردك ها كاملا حل نشده است

 

پس چطور جرات مي كنيد درباره
!چنين مسائلي اين قدر جسور باشيد؟

 

!اگر آنها بي گناه هستند ، به زودي آزاد مي شوند

 

! همين حالا برگرديد

 

! گفتم ، برگرديد

 

شما چيزي فهميديد ؟

 

بعضي از مزارع پانسول چويي به

 

نام بچه هاي آقاي اوه كيوم هو شده است

 

و موضوع مزارع جنسه منطقه سانگ كيوم چشم پوشي شده بود

 

به خاطر ارتباط بين صاحب منصبان محلي و آقاي اوه كيوم هو

 

گزارشي با جزئيات ارائه بدهيد

 

حتما

 

مراقب باشيد

 

! آقا

 

آقا ؟ آقا؟

 

عزيزم ، چرا شما دنبال او هستيد؟

 

عزيزم ، شما مي دانيد او كجاست ؟

 

من او را در راه ديدم او گفت او بايد سريعا به جايي برود

 

چه از اين مهمتر است ؟

 

شما چه مي گوييد؟

 

... يانگوم هست

 

يانگوم چه ؟ او آزاد شده است ؟

 

نه ، هنوز نه . او به زودي خواهد شد

 

... البته ! او و من سخت كار كرديم

 

و در هر حال ، آن جواهر بدلي به يانگوم تعلق دارد

 

فكر مي كنم يك راهي هست

 

نه ... حالا وقت آن است كه
ما بايد اين كار را بكنيم

 

البته بي گناهان آنها بازرسيي نشده اند دكترها و پزشكان

 

از گارد سلطنتي دوباره بازرسي مي شوند

 

از قارچ سمي استفاده كنيد
كه شما مي خواستيد از اول از آن استفاده كنيد

 

ما بايد دنبال دلايل ديگر باشيم نمي توانيم
بگذاريم اين فرصت از دست برود

 

شما فهميديد ؟

 

مين جانگ هو در امور شما تفتيش مي كرد

 

شما مطمئن هستيد؟

 

بله . او اين كار را با مامورانش انجام داده است

 

او چقدر مي دانست ؟

 

من نتوانستم چيزي بشنوم

 

اما او حتي ارتباط با آقاي اوه را هم مي دانست

 

! نه ! نه

 

اما آن دوست لت ژنرال كه بانوان دربار را حفاظت كرده بود

 

در چشمه آب گرم با آقاي مين بود

 

پس اين واضح است كه لت ژنرال مين پشت اين موضوع است

 

باشد ، برويد بيرون و لي هانگ سو را صدا بزنيد

 

بله ، آقا

 

پس مي گوييد چنين كاري كار لت ژنرال مين بوده است ؟

 

...آن نادان او است
چرا او در اين كار دخالت كرده است ؟

 

مامور لت ژنرال مين بانو هن را
محافظت مي كرد ... و سرپرست

 

گارد سلطنتي او را حمايت مي كند

 

جالب است . من فكر مي كنم اين بدشانسي
مي تواند به يك خوش شانسي تغيير كند

 

ببخشيد ؟

 

آقاي پارك نگران بودند كه او مي تواند درباره يانگوم مطمئن شود

 

اما اگر آنها بفهمند او به منطقه روستايي نرفته است

 

براي كار ، پس او مي تواند آن دو را با هم ببندد

 

پس ما مي توانيم در يك زمان ازدست 3 آدم دردسر ساز خلاص شويم

 

مسئله در هر حال اينه كه مين جانگ هو
با يانگوم در ارتباط است يا نه

 

شما مرا صدا كرديد؟

 

...به محوطه جانگ يا سانگ كيوم برو و در باره ارتباط

 

لت ژنرال يا سرپرست گارد سلطنتي با يانگوم تحقيق كن

 

آن همه اش است ؟

 

من آقاي پارك را در كافه ملاقات مي كنم

 

پس وقتي فهميديد به آنجا بياييد

 

حتما

 

با من بياييد

 

باشد

 

سلام ، آقا . خوش آمديد

 

آقاي پارك اينجا است ؟

 

بله ، او اينجا است . بياييد داخل

 

! كيوم يونگ

 

!آقاي مين جانگ هو نه

 

دليليش را به ما بگو

 

چرا مي گوييد ، لت ژنرال مين نه ؟

 

شما از قبل مي دانيد كه اين درباره خانواده ما و زندگي ما است

 

من هم اين را مي دانم

 

از آخرين بار كه بانو هن در ارتباط بوده است

 

او براي خانواده ما يك تهديد بوده است
شما اين را مي دانيد؟

 

بله

 

پس آن چيه ؟
چرا مي گوييد نه ؟

 

من نمي توانم بگذارم به هيچ دليلي لت ژنرال صدمه ببيند

 

حتي اگر باعث شود ما صدمه ببينيم؟

 

بله

 

چرا ؟

 

من عاشق او هستم

 

يك بانوي دربار نمي تواند چنين كاري را بكند

 

من نمي توانم جلوي آن را بگيرم ... و من نخواهم گرفت

 

چه ؟

 

در اين قصر مخروبه ، من از صدها ساعت فرار مي كنم

 

اگر به خاطر او بود شما قبلا مي دانستيد ، عمه

 

وقتي شما براي من درباره كشته شدن
دوستتان گفتيد من گريه شما را ديدم

 

... آن از وقتي كه شنيديد

 

شما به عنوان بانوي اول آشپزخانه
انتخاب نشده بوديد بيشتر درناك نبود

 

من هم بايد اين طوري زندگي كنم
من مي خواهم ...من آن را با خوشي مي پذيرم

 

اما لت ژنرال را براي من كنار بگذار فقط او را

 

ما نمي توانيم اين كار را بكنيم

 

!بانوي من ، اين نبايد او باشد

 

! ما نمي توانيم

 

! من هم نمي توانم

 

!اگر نه ؟

 

من خودم به اداره پليس خواهم رفت

 

من نمي دانستم كيوم يونگ اين طوري رفتار مي كند

 

شما نمي دانيد چون شما بانوي دربار نيستيد

 

پس شما مي گوييد ما بايد چه كنيم ؟

 

!اگر ما او را تنها بگذاريم همه ما را تهديد خواهد كرد

 

آقاي پارك اينجا است

 

براي شما سخت نيست ؟

 

من خوبم . من نگران شما هستم

 

من خوبم . من متاسفم كه اين را مي گويم

 

اما من احساس ناراحتي نمي كنم ، تنهايي
سرما يا غمگيني چون من باشما هستم

 

من ، هم . ما به زودي بيرون مي رويم
پس شجاعتتان را از دست ندهيد

 

وقتي من بيرون بروم ، من غذاهاي
خوشمزه زيادي براي شما درست مي كنم

 

من چيزهايي كه مي توانستم براي مادرم انجام بدهم انجام مي دهم

 

حتما

 

! بياييد بيرون

 

! بانوي من

 

.

 

بله